مصاحبه کوتاه با امیر حسین رستمی
تاریخ : شنبه 23 اسفند 1393
نویسنده : hedieh

 امیرحسین رستمی, بیوگرافی امیرحسین رستمی, تصاویر امیرحسین رستمیامیرحسین رستمی, بیوگرافی امیرحسین رستمی, تصاویر امیرحسین رستمی

مصاحبه کوتاه با امیر حسین رستمی

 

 چه سالی ازدواج کردید؟

 _ سال ۷۷ عقد و سال ۷۸ ازدواج کردم

 

 کم سن و سال بودید که وارد زندگی مشترک شدید؟

 _ ۲۴ ساله بودم ، بعد از اینکه دانشگاهم تمام شد ازدواج کردم.

 

 قصد ازدواج داشتید یا پیش آمد؟

 _ من از 17 ، 18 سالگی قصد ازدواج داشتم ( با خنده ) چون آدمی نیستم که بتوانم تنهایی زندگی کنم. من از سه چیز می ترسم : تنهایی ، ارتفاع و هواپیما. حتی در نوجوانی زیاد اهل بیرون رفتن و بازیگوشی نبودم.

 

 تک فرزند هستید؟

 _ یک خواهر بزرگ تر از خودم دارم ، زیاد با هم خوب نبودیم چون طرز فکر جا افتاده ای داشت ولی من اینطور نیستم.

 

ارتباطتان با پدر و مادرتون چطور بود؟

 _ تا ۱۷,۱۸ سالگی به مادرم وابسته بودم و بعد از آن برعکس شد.حس کردم پدرم را خیلی دوست دارم و دلم براش تنگ می شود.

 

با همسرتان خانم پوراندخت الستی چطور آشنا شدید؟

 _ از طریق یکی از دوستان دانشگاهی ام به یکدیگر معرفی شدیم.

 

خانواده چقدر برای ازدواج حمایتتان کردند؟

 _ خانواده موافق اکثر تصمیم های من بودند.غیر از سفر رفتن که تکروی می کردم و سفر می رفتم تا درس بخوانم و … . خانواده برای ازدواج برنامه ریزی دیگری داشتند و یکی از آنها این بود که دوست داشتند با فامیل ازدواج کنم.در مورد ازدواجم خوب و بد ماجرا را به خودم سپردند و خدایا شکر با همسرم و پسرم خوشبختم.

 

 چقدر برای ترک دنیای تجرد و ورود به دنیای تاهل آمادگی داشتید؟

 _ آمادگی نداشتم.موقعی که ازدواج کردم تا یک سال سختی کشیدم.چون فکر می کنم آنقدر بزرگ نشده بودم که مسئولیت زندگی را بپذیرم (با خنده).

 

الان کنار بازیگری شغل دیگری هم دارید؟

 _ بله ، بیزینس می کنم و در این زمینه بسیار عالی هستم.من جوان ترین عضو اتاق بازرگانی ایران در دبی هستم.خب دیگه اصولا آدم باهوشی هستم و کارهای بازرگانی زیادی انجام می دهم(با خنده).

 

 وقتی با همسرتان آشنا شدید بازیگر بودید؟

 _ نه سال ۷۲ در دانشگاه هنر دوره دیدم.سال ۷۶ نزد آقای سمندریان یک دوره ای را گذراندم.بعد در دوره سربازی رهایش کردم .بازیگر شدن را دوست داشتم به خاطر اینکه می خواستم خواننده شوم!اصلا فکر نمی کردم که اولین عنصر خوانندگی یعنی صدا را ندارم (با خنده).بعد از ازدواج مدتی به خارج کشور رفتم و دوره های آموزشی بازیگری دیدم و برگشتم و کار را جدی ادامه دادم.

 

همسرتان موافق بودند؟

 _ بله من را تشویق کرد.چون علاقه ام را می دانست اما خواست حواسم باشد که چه کاری انجام می دهم و اینکه زندگی مان از بین نرود.

 

 رابطه ات با پسرت ارشیا چطور است؟

 _ من الان همه چیزم ارشیا است.البته وقتی ارشیا به دنیا آمد تا یک سال اول با او مشکل داشتم.

 

چرا؟

 _ چون مدام گریه می کرد.

 

 این جمله را شنیده اید که به شما نمی آید پدر باشید؟

 _ خیلی زیاد.علاوه بر این شنیده ام که به من نمی آید ازدواج کرده باشم.حتی بعضی وقت ها باور نمی کنند ارشیا پسر من است و من پدر ارشیا

 




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید